بزرگتر که می شویم مسولیت سیگارهایمان هم سنگین تر میشود! قبلا ها برای عشق های بر باد رفته ی جوانی میسوختند و مشروطی دانشگاه و دلخوشی های دوستانه! امروز برای هزار و یک مشکل جان میدهند این سیگارها! برای جیب های خالی در انتهای جوانی برای بیکاری با مدرک فوق لیسانس مهندسی برای موهای سفیدِ دور سرمان برای رویاهایی که به بن بست رسیده اند... و برای روزهای سفید و سیاهی که رنگی تصورشان میکردیم!
دکمه ی اول پیراهنت را چنان محکم بسته ای که عده ای توشه ی آخرتشان.. بترس مردک! بترس از دادگاهی که روزی برپا می شود و تو در جایگاه مجرم زبانت بسته می ماند درست مثل دکمه ی اول پیراهنت!
حاشیههای دادگاه کهریزک؛ زن میانسال به مرتضوی: بالاخره تو هم کارت زدی؟!
زن میانسال نیز از صبح در مقابل در دادگاه منتظر ایستاده بود تا یک جمله را به دادستان سابق بگوید.
او در جمع خبرنگاران گفت: دخترم را در آمریکا کشتند. برای پیگیری پرونده اش چند بار به دادسرا رفتم.
اینقدر به آنجا رفت و آمد داشتم که یک روز مرتضوی مرا به سخره گرفت و گفت : امروز کارت ورود زده ای؟ امروز اینجا آمدم تا وقتی از دادگاه می آید به او بگویم کارت ورود و خروجت را زده ای؟ این مادر هنگام خروج مرتضوی از محوطه دادگاه خود را به ماشین دادستان سابق رساند و با صدای بلند گفت: بالاخره تو هم کارت زدی؟
Thursday, April 25, 2013
اینها هم که فقط بلند بخورند و کشور را به گند بزنند.
آخر اگر روی زمین نشستن و غذا خوردن بهتر است چرا ولی نعمتتان روی صندلی می نشیند؟ شما که ادعای مدیریت جهان را دارید لااقل ظاهرتان را با جهان هماهنگ کنید.
۴ سال پیش همین رئیس و رؤسا به بچه های بی گناه مردم تجاوز کردند و آنها را در خیابانها هدف گلوله هایشان قرار دادند و کُشتند تا بیشتر بمانند... و امروز شرم آور است که در همه جا زمزمه ی انتخابات تقلبی دوره ی بعدی ریاست جمهوری اسلامی است.
اگر توان مبارزه نداریم لااقل می توانیم ساکت باشیم و بازی زشت و کثیف انتخابات شان را جدی نگیریم.
چه جماعت فراموشکاری هستیم ما...! شرم به ما
سهیل توکلی
Wednesday, April 24, 2013
احمدینژاد در قم:
*چاوز در تمام سخنرانیهایش اسم امام را میآورد و میگفت راه ما راه امام است. او میگفت هرچه جمهوری اسلامی بگوید، قبول دارم و سوال ندارم. به طور مثال در ماجرای غزه به او زنگ زدم و گفتم باید کاری کرد و پس از اتمام آن گفتوگو، با وزارت خارجه کشورش تماس گرفت و گفت که سفیر صهیونیستها را بیرون بیندازند.
*تلاش دارند شخصیت چاوز را خراب کنند و لازم بود که ما برویم و گفته میشود حرفهایمان ذهنیتها را جهت داد. وقتی که همراه چاوز به زیارت امام رضا (ع) رفتیم، خبرنگاران را جمع کرد و یک ربع راجع به امام زمان (عج) صحبت کرد.
*چاوز یک تنه در برابر مستکبران و صهیونیستها ایستاد و 15 کشور را در خط انقلاب آورد و به جمهوری اسلامی وصل کرد.
* در تشییع جنازه چاوز مردم به صورت میلیونی شرکت کرده بودند و دهها کیلومتر صف کشیدند تا با جنازهاش خداحافظی کنند و جمعیت طوری حضور داشتند که مثل راهپیماییهای عظیم ایران بود و در بین این جمعیت 54 هیات و 32 رییس دولت حضور داشتند. در این مراسم همه به ما تسلیت میگفتند و میگفتند آقای چاوز ما را با شما و انقلاب ایران آشنا کرده است و امروز حضور شما ما را محکم میکند.
*در مراسم تشییع جنازه چاوز در صف مردم ایستاده بودم و مردم فریاد «ویوا ایران» یعنی زنده باد ایران را سر میدادند" البته «ویوا احمدینژاد» هم زیاد میگفتند.
*وقتی از جلوی جمعیت رد میشدم، فریادها بلند شد و همه زنده باد ایران و زنده باد عدالت سر میدادند.
* البته در این مراسم، برای ما سوالات شرعی هم پیش میآمد که بعدا میپرسیم. چون وقتی سوال شرعی پیش میآید، باید بپرسیم تا بدانیم.
Monday, April 22, 2013
هیچ هارمونی بین علم و دین وجود ندارد. زمانی که علم یک نوزاد بود، دین در صدد خفه کردن او در گهواره بود. اکنون که علم به جوانی و دین (خرافات) به پیری و کودنی رسیده است ، ترسان و لرزان و متلاشی و فلج و متزلزل شده است به علم می گوید: بیا با هم دوست شویم.
این مرا به یاد معامله ای می اندازد که خروس آرزو داشت با اسب انجام دهد: بیا با هم توافق کنیم که پا روی پای یک دیگر نگذاریم.
- رابرت گرین اینگرسول -
دستور احمدینژاد برای ساکت کردن معترضین در حین سخنرانی در خوزستان
صدای اعتراض مردی در همان ابتدای سخنرانی شنیده میشود و احمدینژاد برای رد گم کردن مکرراً تکرار میکند: "برگشتیم به خوزستان ..."
امروز بندر عباس شاهد درگیری و زد و خورد نیروهای انتظامی و پلیس با مردم و جوانان غیور بندر عباس بود. به گفته شاهد عینی، نیروی انتظامی به زور میخواست منازل بعضی از مردم محله شميليها را بازرسی کند که با مقاومت جوانان و مردم غیور بندر عباس مواجهه شد. درگیری به نزدیک کلانتری 15 کشیده شد و مردم به طرف پلیس سنگ پرتاب کردند. ماموران سعی کردند با بازداشت تعدادی، مردم را سرکوب کنند اما جوانان نگذاشتند و با مداخله در محل و پرتاب سنگ، ماموران را مجبور به عقب نشینی به سمت ماشین کردند. ماموران که به خودشان امده بودند با جمعیتی بیش از سیصد نفر مواجهه شدند که همه خشمگین به سمت انها هجوم بردند. جمعیت در حالیکه خشمگین بودند شعار میدادند و فریاد میزدند با مامورها درگیر شدند و به شدت انها را کتک زدند. پلیس میخواست با شلیک تیر هوایی مردم را متفرق کند اما مردم پراکنده نشدند و بر عکس خشمگینتر به سمت ماموران هجوم بردند. شیشه های خودرو نیروی انتظامی را خرد کردند. ماموران اگر دقیقه ای درنگ میکردند اتومبیل انها را یا به اتش میکشیدند یا واژگون میکردند. لطفا برای اگاهی دیگران به اشتراک گذاریم. نترسیم نترسیم ما همه با هم هستیم. اثر خبر رسانی کمتر از تظاهرات خیابانی نیست!!
عکس فوق متعلق به شخصی هست با نام مستعار امیر نواصربا قدی حدود 198 سانتیمتر و موهای جو گندمی و هیکلی درشت وی یکی از جاسوس های جمهوری اسلامی هست که در دانمارک اقامت دارد و برای شناسائی کمپ ها و افراد سیاسی و مسیحی به اینجا آمده است . وی یکی از بهترین تیراندازهای یگان ویژه میباشد و تمامی دوره های آموزشی خود را در خارج از ایران اعم از ( لبنان - روسیه - عراق ) دیده است .وی هیچ گونه حقوقی از دولت دانمارک نمیگیرد و با این حال بهترین خانه ویلایی را در بهترین منطقه آرهوس دارد و آخرین مدل ماشین وی را بارها در سفارت دیده شده است و کاملا شخصی خطرناک و بی رحمی هست از وی دوری کنید و هیچ اطلاعاتی در مورد خودتون و کیس پناهندگیتون به وی ندهید . لطفا اطلاع رسانی کنید . با تشکر
Saturday, April 20, 2013
آیتالله مجتهد تهرانی: چقدر الان مردم به نا محرم نگاه میکنند؟ زلزله میاد مال اینه. در قرآن خدا میفرماید قول المومنین یغضو …
چشم ما که به نا محرم میافته، این زناست. حالا زلزلهها در پیش داریم، آماده باشین. وصیت کنید پولهاتون رو بسپرید.
حالا یک آیه قرآن بهتون میدم، اگر زلزله شد این آیه رو بخونید ایشالله به شما ضرری نمیزند …
شعرطنزمحمد رضا عالی پیام (آقای هالو): باز هم فرمودی حرفهای روده ای و معدهای در حرفهایت به کشورهای دور. دیدی حتما زنان لخت و عور. آن جزایر را که باری رفتهای ، نام آن باشد قناری رفته ای. آن زنان خوشگل و خوشتیپ را، ساحل کارآییب را . آن نران هیکلین شمشاد را، مادههای لخت مادر زاد را. هیچ از اینها را اگر ندیدهای ، انگلستان را که دائم دیده ای!
Friday, April 19, 2013
وطن یعنی سراسر خشم و نفرت رئیس وقت آن یک پست فطرت وطن محبوس دست هر کثافت وطن یعنی نکن اینجا عبادت
وطن یعنی تورم تا فلاکت علیرغم وفور نفت و برکت وطن یعنی تجاوز تا جنایت خدا هم مات شد از این حکایت وطن یعنی گلوله قتل و غارت به ضد بی دفاعان با جسارت وطن یعنی تقلب با رذالت وطن یعنی دیار بی عدالت
Thursday, April 18, 2013
سوال: کودکان آموزش از طریق موسیقی و شعر شاد را بهتر میپسندند. به نظر شما چه ایرادی دارد که مضامین خوب رو در قالب شعر و موسیقی به بچهها یاد بدیم؟
یکی از مدعیان مدعی رهبری معنوی مملکت: چندی پیش میگفتند که در گاو داریها وقتی موسیقی پخش میشود بالاخره آنها بهتر شیر میدهند، بعد از مدتی گفتند که درسته بهتر شیر میدن ولی بعد از مدتی مجنون میشوند ...
همینکه بچه برایش خوش آیند بود دلیل بر این است که ما باید این کار رو انجام بدیم؟
ما ممکن است با موسیقی توجه بچه را راحت تر جلب کنیم، برای اینکه هنر نداریم بدون این ابزار توجه بچه را جلب کنیم!
محمود احمدینژاد عصر امروز (پنجشنبه)در مراسم تقدیر از دستاندرکاران سفرهای نوروزی که در ورزشگاه بزرگ صد هزار نفری آزادی برگزار شد، با ابراز خرسندی از حضور در این مراسم، اظهار کرد: یک ملت برای رسیدن به قلهها نیازمند عزم ملی، همبستگی، ایمان، عشق و محبت دارد و ملت ایران در طول تاریخ پرچمدار این ارزشها بوده است.
عکس "پرتاب ساندویچ در جشن آزادی" مربوط به همین مراسم امروز است.
Tuesday, April 16, 2013
مقام ناجا: به کمک اینترپل بدحجابان را در خارج هم تعقیب میکنیم!
معاون اجتماعی ناجا اعلام کرد بازیگران زن ایرانی که در خارج از کشور حجاب را رعایت نمیکنند، از طریق اینترپل (پلیس بینالمللی) تحت تعقیب قرار میگیرند. سردار منتظرالمهدی حجاب را یک موهبت الهی دانست و گفت: ما باید از خداوند بابت حجاب تشکر کنیم و باید عنوان کنم که حجاب مسئله اجتماعی و نه فردی است و برای حفظ حریم زنان باید این مقوله گسترش داده شود!
وی در مورد جزییات این سخن خارج از واقع که بیشک عملی نخواهد بود و چه بسی باعث تمسخر رسانه های بین المللی قرار بگیرد توضیحاتی ارائه نداد.
ایرانم کجایت درد دارد آذربایجانت؟ خراسان جونبیت؟ بوشهرت؟ حالا سیستانت؟ کدام را مرحم بذارم؟ چگونه؟ چقدر درد داری ایرانم..؟؟
نماینده مجلس (سردار اسماعیل کوثری): این نیست که بگوییم جزو وظایف نمایندگان دفاع از حقوق ملت نوشته شده است!
به ستار بهشتی ظلم نشده است!
«... سوال: اصلا مرگ ستار بهشتی را فاکتور بگیریم؛ آیا شما معتقدید که به آن مرحوم بالاخره ظلمی شده یا نه؟ جواب: نه. من معتقد نیستم که به او ظلمی شده باشد و هر کسی که برخلاف امنیت کشور کاری را انجام میدهد باید مجازات آن را هم بچشد. سوال: پس شما معتقدید علیه بهشتی ظلمی نشده است؟ جواب: من میگویم آن چیزی که آقای مطهری دارد اینقدر بزرگش میکند نبوده است... سوال: آیا مهمترين وظيفه يك نماينده مجلس دفاع از حقوق ملت نیست؟ جواب: نه. اين مسئله جزو وظايف نماينده مجلس نيست اما اينكه نمايندهها بتوانند به اصطلاح يك كاري را انجام دهند، همه مردم و همه مسوولان، مسئول هستند. هر كسي كه بتواند كاري انجام بدهد خوب است اما اين نيست كه بگوييم جزو وظايف نمايندگان دفاع از حقوق ملت نوشته شده است. خير. جزو وظايف نوشته نشده است... در مورد پروندهٔ ستار بهشتی: مسئله ستار بهشتی كه خب رسيدگي شد و تمام شد ديگر. سوال: چطور رسيدگي شد؛ همانطور كه ــ به گفته آقاي مطهري ــ برگه حكم بازداشت خواهر ستار بهشتي را به دست مادرش دادند و بعد توانستند از او رضايت بگيرند؟ جواب: خب بيخود كرد، چه كسي اين را ميگويد. كسي اين حرفها را قبول ندارد. نه نيروي انتظامي و نه وزارت كشور هيچ كدام اين حرفها را قبول ندارند. چرا آقاي مطهري نميگويد كه از نيروي انتظامي و وزارت كشور به خانه ستار بهشتي رفتهاند و رسيدگي كردهاند و كمك مالي هم به آنها شده است؟»
جواد اسماعیلی٬ مدیرکل اطلاعات گلستان میگوید که «نه گفتن٬ تاوان» دارد و اگر «گوجه، پیاز و سیبزمینی» معیار انقلاب است٬ باید «فاتحه» آن را خواند.
به گزارش خبرگزاری فارس٬ آقای اسماعیلی روز یکشنبه (۲۵ فروردین ماه) درباره مشکلات اقتصادی کشور اظهار کرده است: «اصحاب زمستان فقط یأس و ناامیدی را پخش میکنند.»
وی با این حال توضیح بیشتری درباره «اصحاب زمستان» نداده است.
اسماعیلی گفته است: «جلوی کشتی شما را میگیرند، پول بانکهایتان را بلوکه میکنند اما وقتی گفتیم علی، فاطمه، امام و حمایت از مظلوم باید منتظر این مشکلات نیز باشیم.»
این مقام اطلاعاتی همچنین مدعی شده است که «امروز ایران به عنوان یک قطب بزرگ در مقابل زیادهخواهان دنیا ایستاده است.»
مقامهای رسمی جمهوری اسلامی که در ابتدا تاثیر تحریمها بر اقتصاد کشور و معیشت مردم را انکار میکردند٬ در حال حاضر سعی میکنند به شهروندان القا کنند باید این شرایط دشوار را بپذیرند.
آنها با گره زدن مشکلات اقتصادی و تحریمها که به علت برنامه هستهای به کشور تحمیل شده با مسائل مذهبی٬ تلاش میکنند از باورهای دینی مردم سوءاستفاده کنند.
محمدعلی آسودی٬ رئیس اداره تبلیغات سپاه با افزایش فشارهای اقتصادی گفته بود مردم ایران «حاضرند هزاران بار قطعه قطعه، کشته و خاکستر شوند٬ اما همچنان با جان و دل نوای لبیک یا ولی زمان سر دهند.»
وی افزوده بود که «مردم ما میراث دار کسانی هستند که در سختترین شرایط شعب ابیطالب، دست از آرمان خود برنداشتند.»
عباس واعظ طبسی٬ نماینده ولی فقیه در خراسان هم بهمن ماه سال ۱۳۹۱ گفته بود مردم به «عشق نظام» همه مشکلات را تحمل میکنند.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، در پی مراجعه نیروهای امنیتی به همراه بلدوزر برای تخریب منازل شهروندان منطقه جنیبه (سید موسی ) اهواز و به بهانه ساخت غیر مجاز، نوجوانی به نام مرتضی سویدی که در غیاب حضور والدین و خانواده در منزل به سر میبرد با شلیک گلوله کشته شد و پس از آن دو نفر از بستگان وی که با ماموران درگیر شده بودند مورد بازداشت نیروهای امنیتی قرار گرفتند.
بسیاری از مناطق زندگی شهروندان عرب در شهر اهواز، در اثر شدت فقر بصورت حاشیه نشینی و بدون مجوز ساخته شده و در سالهای اخیر اخبار متعددی مبنی بر سرکوب مردم در حین تخریب این مناطق منتشر شده است.
Saturday, April 13, 2013
آيا تا به حال توجه كرده ايد:
شانزده آذر به انقلاب ختم نميشود.
انقلاب به آزادي نميرسد.
انقلاب اسلامي و آزادي گر چه در يك امتدادند ولی هر گز به هم نمیرسند.
جمهوري اسلامي قبل از رسيدن به میدان آزادي تمام ميشود(تا رودكي)
ملت با رسيدن به جمهوري اسلامي تمام ميشود.
سفارت روسيه از جمهوري اسلامي زياد دور نيست.
از انقلاب مستقيم به آزادي ميرسد و اگر بخواهيد به جمهوري اسلامي برويد بايد از آزادي دور شويد.
دانشگاه و پارك دانشجو درست در انقلابند.
پاسداران همان سلطنت آباد سابق است.
همان سمت و سو و جهت و همان شيب را دارد.
خيابان نبرد به پيروزي نميرسد.
ابتداي پيروزي ميدان شهداست.
انگار كه يكي با مهارتي خاص اين اسامي را انتخاب كرده است.
Friday, April 12, 2013
مردم شریف ایران
این صدای یک مادر است. صدای یک مادر که فرزند جوان و مهربانش را در سخت ترین هنگامه زندگی و پیری از دست داد. صدای مادری که فرزندش، پرستارگونه به گرد او می چرخید. هم نان آور خانواده بود و هم دل نگران جامعه و مادر و خانواده خویش.
اکنون ماههاست که این فرزند مهربان را از من ستانده اند و در همین ماه ها من و فرزندان دیگرم را از انواع تهدیدها و تهمت ها و افترا ها، بی نصیب نگذاشته اند.
طبیعتا طی این مدت افراد مختلف بنا به نوع وظیفه و یا سمت و فعالیت خود، اظهارتی را مطرح نمودند. اما من به عنوان مادر ستار و نیز یکی از شهروندان این جامعه، نسبت به اظهارات مسئولان رده بالای نظام، خصوصا بالاترین مقام مسئول در پرونده فرزندم؛ از وزیر کشور انتظار دیگری داشتم. حداقل این انتظار، سخن گفتن بر اساس مستندات واقعی و نه تحریف شده بود. سخنان چند روز گذشته آقای وزیر کشور در صحن مجلس، دو باور به به ذهن من شاکی القاء می کند:
۱- یا آقای وزیر محترم کشور، گزارش های غیر واقعی را خوانده و دریافت نموده اند.
۲- و یا متاسفانه ایشان نیز بر خلاف واقعیت گزارشی را ارائه نمودند.
من به عنوان مادر ستار و کسی که شاکی این پرونده بوده و هست و نیز به عنوان کسی که طی این مدت ماه های فراق فرزند، زیر سخترین فشارها، تهمت ها و ضربات روحی و جسمی قرار داشته، به پیشگاه ملت ایران و نمایندگان آنان در مجلس عرض می کنم که برخلاف گزارش و اظهارات آقای وزیر، بنده و خانواده ام هیچ مبلغی را دریافت نکرده ام و همچنان به عنوان یک مادر و نیز از منظر حقوقی به عنوان یک شاکی؛ پیگیر پرونده قتل فرزندم خواهم بود.
چگونه است که مدعی اسلامیت جامعه هستیم و وزیر این کشور، خارج از مبانی اسلامی و انسانی سخن به میان می گوید؟
چگونه است که فرزند جوانم را چهار روز پس از دستگیری، در روز عید غدیر به شهادت رساندند در حالی که ستار، یک سادات بود.
من و خانواده ام کجا و حسین(ع) و فرزندان و خانواده اسیرش کجا؟! لیکن آنچه طی این ماه ها از همان هنگامه دستگیری ستار تا پس از مراسم خاکسپاری و ختم و … او، بر ما گذشت؛ مرا یاد بندبند آن واقعه عاشورایی می انداخت و پرسش های گوناگونی از ذهن پرسشگر من مادر می گذشت.
مردم فهیم ایران
نیک می دانم که شما آگاهید بر مصائبی که بر خانواده ما رفته و یقین دارم باور دارید همانگونه که با دیگر خانواده های قربانی و داغدار که عزیزی از دست داده اند، رفتار کرده اند، با ما نیز همان خواهند کرد. خانواده قربانیان فجایع کهریزک، که حتی رهبری دستور رسیدگی و تعطیلی آن را صادر نمودند؛ هنوز در راهروهای عدالت خانه ایران، نه برای احقاق حق که به دنبال عاملین این اتفاقات می گردند؛ و متاسفانه پس ازگذشت حدود چهار سال، هنوز هیچ متهمی برای این اتفاقات محکوم نشده است.
جناب وزیر کشور که خود را پیرو ائمه هدی می داند بزرگترین ضربه را با این رفتار غیر اسلامی بر پیکره اسلام و دین وارد نموده و بجای مرهم دردها نمک بر زخممان گذاشتند.
من به عنوان یک مادر، از آن مهمتر، به عنوان مادر ستار بهشتی؛ عزم خود رو جزم نموده تا به همه دست اندرکاران نظامی که ادعای مردمی بودن دارند نشان دهم که از هیچ اتفاقی گریزان نیستم و برای آنچه که از آن به آزادگی و عدالت حسین(ع) معتقدم، تا رسیدگی کامل و عادلانه به پرونده فرزندم، از پای نخواهم نشست.
یقینا هستند اجیر شدگانی که به اندک اشاره، این مادر داغدیده را نیز از پای در آوردند و چه گواراست وصال به فرزند دلبندم.
بارها اعلام نمودم و می نمایم که ما خانواده ای سیاسی نبوده و نیستیم اما قرار نیست اگر ادعا می کنیم سیاسی نیستیم قادر به پاسخگویی به ادعاها نباشیم.
وزیر کشور در سخنانی عنوان می نماید که فرزندم با افرادی معاند در خارج از کشور ارتباط داشته(!) که تحت هیچ شرایطی این ادعا مصداق واقعیت ندارد. همانگونه که بارها اعلام نموده ام، فرزندم بصورت انفرادی و مستقل دردهای جامعه را آنگونه که بود مطرح می نمود و از دیدگاه خویش درد دل می کرد تا شاید گوش شنوایی برای شنیدن این مشکلات بیابد.
اگر امروز اسم ستار در صدر بسیاری رسانه های خارجی نمایان است و این واقعه برای برخی آقایان نامطلوب است، بدانند که اثر مستقیم بی تدبیری خودشان و ادامه اصرارشان بر طی همین روند است و تا زمانی که به صورت عادلانه به خواسته این مادر داغدار نشود، ستار و ستارها بر صدر رسانه های “به قول ایشان معاند”، خواهد بود.
ادعای دیگر و خلاف واقع جناب وزیر کشور این بود که رسما در خانه ملت اقدام به تهمت نموده و ادعا کرده است که از خانواده ستار بهشتی به لحاظ مالی و معنوی دلجویی به عمل آمده است! در این باب لازم است قویا این موارد را تکذیب نمایم و هشدار دهم در برابر اینگونه رفتار های وقیحانه به حتم ایستادگی خواهم نمود.
شاید جناب وزیر پیشنهاد ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی دیه را کمک مادی و تهدید و فحاشی و ضرب و شتم من و دختر و پسرانم را که همگی از آل سادات هستند دلجویی معنوی می دانند. ای بسا که اکثریت مردم اینگونه دلجویی ها را به عینه دیده اند و نیازی به بازگویی دوباره من نیست.
ملت آگاه ایران
بارها ادعا کرده و باز می کنم که خون فرزند من فروشی نبوده و نیست و من نیز در صدد گسترش حکم سلب حیات یا اعدام نیستم. اما اگر حکومت در موارد مشابه اقدامی موثر و پیشگیرانه انجام می داد یقینا شاهد چنین فاجعه ای نبودیم و امروز اگر اینکار صورت بگیرد بی شک در آینده شاهد چنین قتل ها و برخوردهایی نخواهیم بود.
من بعنوان مادری داغدار تنها خواسته ام از قوه قضائیه و رییس محترم آن این و بوده و هست که طبق قوانین جاری به این پرونده رسیدگی گردد.
در پایان لازم می دانم تذکر دهم که افرادی متعدد در قالب های مختلف خبرنگار و فعال، خود را به ما نزدیک نموده و سعی در تغییر مسیر عدالت خواهی ما داشتند که خوشبختانه همانگونه که خداوند حکیم فرموده: یدالله فوق ایدیهم؛ دست آنان برملا گشت و هویت آنان نیز فاش گردید. در آینده ای نه چندان دور شرح این رفتارها را برای آگاهی عموم مردم اعلام خواهم کرد.
از تمامی کسانی که از ابتدای این ماتم ما را همراهی نموده و یا بصورت حضوری و غیر حضوری ما را یاری نمودند کمال تشکر را داشته و آرزو می کنم کشور عزیزمان ایران به زودی از این آفتها رهایی یابد و در سایه عدالت ائمه هدی و لطف پرودگار، شاهد رفتاریهمراه با تواضع و خرد و احترام متقابل با هم باشیم.
گوهر عشقی
۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۲
Thursday, April 11, 2013
خواهر ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که پس از بازداشت در بازداشتگاه نیروی انتظامی به طرز مرموزی براثرفشارهای متحمل شده حین بازجویی درآبان ماه سال ۹۱ جان خود را از دست داد، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خبر داد هنوز پرونده برادرش پس از گذشت ۵ ماه از حادثه به دادگاه ارائه نشده است و این خانواده همچنان تحت فشار و تهدید برای سکوت و مصاحبه نکردن با رسانه های خارج از کشور است.
سحر بهشتی به کمپین گفت:« علنا جلوی من را در خیابان می گیرند و می گویند می بریمت کهریزک، از ترانه موسوی می گویند. هنوز هم که هنوز است تحت فشار هستیم. می خواهند سکوت کنیم و حرف نزنیم. وقتی مادرم مصاحبه می کند تلفن های تهدید آمیزشان را به من شروع می کنند که برای چی مادرت مصاحبه کرد، ببین خوشحال باش که این هفته هم تونستی سر خاک برادرت بروی.»
سحر بهشتی در حالی از تهدیدهای ماموران امنیتی به خانواده اش خبر داد که سه شنبه ۲۰ فروردین ماه وزیر کشور برای پاسخ به سوال علی مطهری در خصوص علت مرگ ستار بهشتی در مجلس حاضر شد و البته در واکنش به سوال علی مطهری، نماینده مجلس گفت که فقط «باید منتظر رای قوه قضاییه ماند.» محمد مصطفی نجار، وزیر کشور در گزارشش ستار بهشتی را فردی نامید که «از طریق درج مطالبی در وبلاگ خود اقدام به تبلیغ علیه نظام کرد و با فعالان سیاسی معاند نظام همکاری داشت و با آنها در تماس بود.» با این حال وزیر کشور اعلام نکرد که فعالان سیاسی معاند نظام که ستار با آنها همکاری داشته است چه کسانی بوده اند.
سحر بهشتی در خصوص آخرین وضعیت پرونده برادرش به کمپین گفت:« پرونده هنوز به دادگاه فرستاده نشده است. حصر وراثت از ما خواستند که با وکیل به شعبه سوم دادسرای جنایی دادیم و گفتند که مقداری از تحقیقات مانده است ولی این امید را دادند که به زودی پرونده به دادگاه بفرستند و گفت شکنجه گر ستار در زندان است. »
خواهر ستار بهشتی که متولد سال ۱۳۶۴ و دارای یک پسر است با اظهار اینکه از این تهدید ها خسته شده اند و از گفتنش دیگر نمی ترسد به کمپین گفت: « به خدا دیگر از جان خودمان سیر شدیم، خسته شدیم. مثلا جمعه آخر سال که می خواستیم برویم سر خاک برادرم به من تلفن زدند و تهدیدم کردند: “می گیریم و می بریمت، نرو. کتکت می زنیم.” حتی برای سر خاک رفتن یه جورهای ما تحت فشار هستم. دور تا دورمان پر از مامور است. وقتی به سرخاک هم می رویم، ماموران زن به من می گویند: ” پاشو برو دیگه، چی می خواهی نشستی!” همش با ترس زندگی می کنم. دیگر وقتی می خواهم از خانه بیرون بروم اشهدم را هم می گویم.»
سحر بهشتی گفت:« ستار را کشتند و فشارهایشان را از سر خانواده ستار کم نمی کنند. ما مورد ظلم قرار گرفتیم ما ظالم نیستیم، ما کشته دادیم ما نکشتیم. هر وقت هم حرف می زنم بهم می گویند که مراقب الفاظت باش.»
سحر بهشتی در پاسخ به این سوال که این تهدید های تلفنی و خیابانی از سوی چه کسانی صورت می گیرد، گفت:« از سوی ماموران امنیتی. آخر معلوم نیست که برای چه ارگانی هستند، همه شان لباس شخصی هستند. کارت شان را که به من نشان نمی دهند.»
رییس جمهور کشور معظم "بوروندی" که دیروز به تهران آمد و مورد بغل زنی گرم دکتر جان قرار گرفت( این روزها دکتر استاد بغل کردن شده ) امروز بعد از عقد قرار دادهای مختلف همکاری و توسعه.....تهران را ترک کرد....
ضمن تشکر از رییس جمهور بوروندی از اینکه قدم رنجه فرمودند و در این روزها که پشه هم به ما سر نمیزند ..تشریف آوردند و خوردند و بردند....خواستم این رو بگم که امید ما به همین دوستان کوچولو موچولو می باشد....بالاخره کاچی به از هیچی.................
در ضمن لزوم داشتن روادید سفر فی مابین ایران و بوروندی لغو شد و به زودی تورهای بوروندی گردی راه اندازی خواهد شد.........
در آخر....امروز حماس اعلام کرد..میزان کمک ایران به حماس به خاطر سوریه کمتر شده و حماس به مشکل خورده ......گفتم مسئولین در جریان باشن..دوست عزیزمون خالد جان..برای سفرش به ریاض و قاهره..پول کم آورده..یه کمکی هم به ایشون بکنند....................خیلی ممنونم......
من شرم می کنم از اینکه بخواهیم به مردم بوشهر تسلیت بگویم! من شرم می کنم از اینکه بخواهم به مردم آذربایجان تسلیت بگویم! من شرم می کنم از اینکه در کشورم سالهاست زلزله قربانی می گیرد و خانواده های ایرانی را به مصیبت می نشاند،اما:
اما دولت حاکم بر سرنوشت ملتم ،میلیاردها دلار را صرف لجبازی های احمقانه خود می کند!
اما حاکمیت ولایت فقیه میهنم را به خان یغمای هر نابکاری بدل ساخته است که با سر و سری با قدرتمداری ،مال ملت را چپاول می کند!
اما نابخردی و ناکارآمدی حاکمان سبب شده است تا کشورمان منزوی ترین ها شود و بنیان های اقتصادی و اجتماعی اش در حال فروپاشی!
اما ده ها و صدها میلیارد دلار ثروت ملت به هدر رود، در حالی که صرف بخشی از این ثروت می توانست ایمنی را برای هم میهنانم به ارمغان آورد! و در همان حال سبب شرد اقتصادی و بهبود اوضاع اقتصادی مردمم شود!
اما...
راستی فردا قرار است به کجا تسلیت بگوییم؟! به کدام شهروند ایرانی؟!
همسایگان ثروت مردم ما را به یغما می برند، حاکمان برخان یغما نشسته دار و ندار ملت را چپاول می کنند و ... ایران هر لحظه ضعیف تر و مصیبت زده تر! کاش بجای تسلیت گفتن به هم میهنان مصیبت زده، فریاد بر سر حاکمان بلند کنیم که چرا ثروت این ملت را بر باد می دهند، جای آنکه چاره ای برای مصایب این سرزمین اندیشه شود!
تا به کی مرثیه خوانی؟ این مصیبت ها بیش از آنکه حاصل بی رحمی طبیعت باشد، حاصل نابخردی خودماست! ...
کیوان فروزان
Tuesday, April 9, 2013
منتقد حق حرف زدن ندارد،انتقاد جایی در مناسبات ما ندارد،منتقد یک آدم نفهم و عقب مانده است که چشم دیدن پیشرفت ما را ندارد و فقط بلد است غر بزند که چرا چنین است و چنان نیست، این راهی است که جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شکل گیری اش به کار گرفته و تا حالا هم ادامه دارد.
ستار بهشتی را به جرم انتقاد به سیاست هایتان کشتید تا دور و برتان را همه آدم های چاپلوس و دستمال به دست پر کنند، همه آنهایی که در وصف شما قصیده ها بسرایند و مدح ها سر دهند و شما به فیض کمال برسید فرق شما با آن شاهانی که یکسر به دنبال تعریف و تمجید از خود بودند و تا یک نفر را می دیدند که انتقادی می کند گردنش را می زدند چیست؟
ستار بهشتی را زیر شکنجه های بی امان خود کشتید تا درس عبرتی باشد برای همه منتقدانی که از شما انتقاد می کنند و با این کارتان ثابت کردید که شعور درک نقد را ندارید پس ایمان داشته باشید که هیچ گاه پیشرفتی برای شما حاصل نخواهد شد و شما تا ابد در جا خواهید زد در جای خودتان به طور مداوم.
ستار بهشتی را کشتید اما بدانید هستند کسانی که عینک ریزبینانه به چشم خود زده اند و موشکافانه سیاست های شما را دنبال می کنند، تعداد این افراد کم نیست ، چند نفر را می خواهید بکشید؟ چند نفر را می خواهید شکنجه کنید؟ چند نفر را می خواهید زندانی کنید؟ چند نفر را می خواهید حبس خانگی کنید؟ جواب بدهید دیگر چرا صدایتان بریده شده است؟
در آخر مطلب باید بگویم با کشتن ستار" بهشتی ها" نه زبانی از کار می افتد و نه قلمی نمی نویسد انتقاد ادامه دارد ...
آری ،آنکه می خندد خبر فاجعه را هنوز دریافت نکرده است... باز هم مرگ...زمین از جان این مردم چه می خواهی... بوشهر ایران من...
Monday, April 8, 2013
جهت کمی مزاح ، درسهائی از تاریخ زرفشانمان را مرور کنیم
----
درس اول: ما يک کشور بزرگ بوديم، روسيه ارتش قوي داشت، دولت ايران ببو بود. در جنگ هاي ايران و روس بخش وسيعي از ايران سابق تبديل شد به روسيه فعلي. به همين دليل ما سه شعار مهم را سي سال مي دهيم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل.
----
درس دوم: انقلاب مشروطه اتفاق افتاد، مشروطه خواهان که به آنها افتخار مي کنيم، به سفارت انگليس پناهنده شدند، کلنل روس مجلس ملت و کشور را به توپ بست. روس ها پادشاه ديکتاتور را پناه دادند. در تمام مدت انقلاب مشروطه روس ها مخالف مشروطه و انگليس ها طرفدار مشروطه بودند، به همين دليل ما هم مشروطه را دوست داريم، هم شعار مي دهيم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل.
---------
درس دهم: جنگ آغاز شد. صدام حسين کمونيست بود، موشک صدام حسين سوخو و اسلحه اش کلاشينکف و کاتيوشا بود، ما با موشک آمريکايي و توپ آمريکايي و مسلسل آمريکايي عليه کساني که اسم حزب شان حزب بعث بود، مي جنگيديم. در تمام مدت جنگ شوروي به صدام کمک مي کرد و به ايران کمک نمي کرد، ما در طول جنگ ياد گرفتيم که صدام آمريکايي است، انگليسي است و اسرائيلي است. در حالي که آمريکا صدام را نابود کرد، اسرائيل هم عراق را بمباران کرد و عاقبت هم دشمن ما را آمريکا و انگليس از بين بردند و در تمام اين مدت روسيه و ونزوئلا و کوبا آخرين طرفداران صدام بودند. و ما همواره شعار مي داديم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل.
----------
درس يازدهم: شوروي سقوط کرد. امام خميني سقوط کمونيسم را پيش بيني کرد، روسيه شد بيست کشور و پنج کشور آن در درياي خزر ماندند، زماني که يک کشور بود و شاه خائن بود، سهم ما از خزر 50 درصد بود، بعد تبديل شد به 20 درصد، بعد رسيد به 15 درصد، بعد رسيد به 12.5 درصد، بعد کم تر شد و کم تر شد، ما مي توانستيم اعلام کنيم که ايران هم تبديل به پنج کشور شده است، و در نتيجه 50 درصد بگيريم، اما ما چون گاز لازم نداريم و نفت داريم و تا زمان ظهور حضرت هم مشکل انرژي نداريم و بعد از آن هم با نور تغذيه مي کنيم، همچنان معتقديم آمريکا و انگليس و اسرائيل بايد از آذربايجان و ترکمنستان و روسيه و تاجيکستان و غيره بيرون بروند تا پاي برهنه ما باشد و پوتين که وقتي به تهران آمد، شعار مي دهيم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل.
-------
درس دوازدهم: ما از آمريکا و انگليس و اسرائيل بيزاريم، روسيه از اينکه ما از آمريکا و انگليس و اسرائيل بيزاريم خوشحال است. ما مي خواهيم بجنگيم، روس ها به ما اسلحه مي دهند و از ما پول مي گيرند و ما مي گوئيم مرگ بر آمريکا، ما مي خواهيم در سازمان ملل از انرژي هسته اي دفاع کنيم و چين و شوروي عليه ما راي مي دهند و ما مي گوئيم: مرگ بر انگليس، ما مي خواهيم بوشهر را راه بيندازيم و روس ها که طرف قرارداد هستند، راه نمي اندازند و ما مي گوئيم مرگ بر اسرائيل. ما با مافيا مخالفيم، در نتيجه با اروپا مي جنگيم و مافياي روسي دوست ماست. ما با آمريکا مخالفيم، در نتيجه روسيه از دشمني ما با آمريکا پول در مي آورد، ما با اسرائيل مخالفيم، در نتيجه روسيه هم به ما اهانت مي کند، هم پول ما را مي گيرد.
-----
ما ملتی فهیم، بزرگ، باهوش، با اراده، قوی، غیرتمند و خیلی چیزهای دهن پرکن خفا هستیم!!!
اما یک اشکال کوچک داریم ، آن هم اینکه از تمامی علوم رایج فقط تاریخ را بلد نیستیم که آن هم اصلا مهم نیست و تک ماده میزنیم! و تازه به حول قوه الهی و مدد مقامات اعظمی که داریم میرویم که کم کم اصلا درس تاریخ و درسهای تاریخ را از بیخ گل بگیریم و کلا بی خیال شویم این صاب مرده را...
در وطن شام و سحر سگ بستهاند توی هر کوی و گذر سگ بستهاند از خلیج فارس این سگ مذهبان تا خود بحرخزر سگ بستهاند پاچهای در مملکت سالم نماند بسکه در این بوم و بر سگ بستهاند گر بخواهی از وطن خارج شوی دور مرز پر گهر سگ بستهاند