من پس ازین تکیه به در می دهم
رأی به خر می دهم
ارث پدر را به پسر می دهم
رأی به خر می دهم
آنچه ازین پیشترک داده ام
بهر چورک داده ام
حال به شیرِ بُز ِ نر می دهم
رأی به خر می دهم
تا به بُن و ریشه زند دستِ کین
نک به کفِ اهلِ دین
تیغ و تبرزین و تبر می دهم
رأی به خر می دهم
دین و سیاست به هم آعشته اند
دشتِ خدا کِشته اند
فصلِ درو گشت و خبر می دهم
رأی به خر می دهم
جهل و تباهی به هم آغشته اند
پشمِ خدا رشته اند
وَه چه کلاهی است که سر می دهم
رأی به خر می دهم
رأی به خر می دهم و خرتران
از فقها برتران
بهر ِ خدا قِر به کمر می دهم
رأی به خر می دهم
بَردهء سرکـَردهء ملّا شوم
چون فنری تا شوم
در غم دین ، خیر به شر می دهم
رأی به خر می دهم
حال که قدرت شده سودای دین
در ره ایران زمین
حاصل عمر ی به ضرر می دهم
رأی به خر می دهم
حفظ ِ نظام آمده اُمّ اُلاُصول
اندکی اما خجول
حق علی را به عمر می دهم
رأی به خر می دهم
پرچم اسلام هوا می کنم
شور به پا می کنم
درس به ابنای بشر می دهم
رأی به خر می دهم
هرچه پدر کِشت و پدر در پدر
حاصل او سر به سر
مفت به شیخان قَدَر می دهم
رأی به خر می دهم
قلوه ز پهلو دهم و نفت چاه
هسته کنم رو به راه
بهرِ اتُم نقره و زر می دهم
رأی به خر می دهم
ثروت ایران بسپارم به چین
تا دهدم انگبین
روسیه را بحرِ خزر می دهم
رأی به خر می دهم
تا برسد دست فقیهان به بمب
می سپرم هردو تُنب
جمله جزایر به قَطَر می دهم
رأی به خر می دهم
هرچه به صد سال کسان ساختند
طرح در انداختند
با خطِ مُلا به هدر می دهم
رأی به خر می دهم
داوری و داد به قُضّات بلخ
جامِ پراز خونِ تلخ
تحفه به اربابِ نظر می دهم
رأی به خر می دهم
مدرسه ها را به کف روضه خوان
دزد شود پاسبان
چون شجرِ جهل ثمر می دهم
رأی به خر می دهم
طفل دبستان به ظلوم و جهول
بی هنر و بوالفضول
خاطر عاطر به خطر میدهم
رأی به خر می دهم
دانش و دانشکده ویرانکده
از همه سو ، رَه زده
هیچی و پوچی به هنر میدهم
رأی به خر می دهم
دارو ندار وطنم را به جهل
جملگی آسان و سهل
پاک به حیوان و حَشَر می دهم
رأی به خر می دهم
اینهمه نقدی ست که با شعر خویش
حاصل جانی پریش
در طلبِ صبح سحر می دهم
رأی به خر می دهم
م.سحر
No comments:
Post a Comment