Wednesday, July 31, 2013

خامنه ای: چرا مردم معترض به انتخابات ٨٨ عذرخواهی نمی کنند؟

آقای خامنه ای 
چه کسی باید عذرخواهی کند؟
آنکه بر پشت بام نام خدا را صدا زد 
یا کسی که دستور تیر را داد؟

آنکه نه معترض بود، و تنها برای لحظه ای به بهانه گرفتن نذری از منزلش خارج شده بود یا کسی که دستور زیر کردن او توسط ون نیروی انتظامی را صادر کرده بود ؟


با توام چه کسی باید عذرخواهی کند؟

من که تنها فریاد آزادی سر دادم

یا آن کسی که تیر را بر پیشانی من نشاند؟




Monday, July 22, 2013


8 سال گذشت و حالا که به دقت نگاهی به اطرافم میندازم میبینم که احمدی نژاد نفهم 8 سال کشور عزیزمان را به سیاهی و تباهی کشاند و چیزی جز خاکستر برایمان به جا نگذاشت . تو این 8 سال من مسعود و محسن دوتا از دوستهای خوبم رو به خاطره اعتیاد از دست دادم ، دو تا دوستی که اگه فرصت شغلی براشون پیدا میشد الان تشکیل خانواده داده بودند و زیر خاک نبودند. و مطمئنم امثال مسعودها و محسنها تو این 8 سال زیاد بودند.





























8 سال گذشت روز به روز نگاه افراد خانواده ها به یکدیگر غریبه تر شد،

8 سال گذشت و سفره هامون فقیرانه تر شد،

8 سال گذشت فقر و فحشا روز به روز بیشتر شد ،

8 سال گذشت زندانها پر شد از آدمهایی که برا سیر کردن شکم و نیاز جسمیشون مجبور شدند دست به هر کاری بزنند ،

8 سال گذشت پولهای کلانی از بیت المال دزدیده شد بدون اینکه آب از آب تکان بخوره ،

8 سال گذشت و مادران فرزندانی که فقط معترض بودن به عدم دموکراسی در ایران مثل ندا آقا سلطان ، فرزاد کمانگر ، ترانه موسوی، ستار بهشتی و ... عزادار شدند ،

خیلی دوست دارم از نزدیک تو چشم احمدی نژاد نگاه کنم و بهش بگم آخه بی عرضه تو که شهامت نداشتی جلوی هیتلر زمان [خامنه ای] قد علم کنی و وظایف خودتو درست انجام بدی چرا مسئولیت قبول کردی؟

البته دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد یه خاصیت خوبیم واسه من داشت و اونم این بود که به خاطر فشارهای روحی و روانی که ناشی از اتفاقهایی دردناکی مثل خرج کردن پولهای کلان برای حرمهای امامان و امام زادگان در کشور عراق و یا خرج های پولهای کلان برای ارسال مهمات و نیرو به سوریه برای دفاع ار بشار اسد ظالم در حالی که مردم کشور خودم در فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند از مسلمان بودم نفرت پیدا کردم و به یک بلوغ فکری رسیدم و تصمیم گرفتم یک آزاد اندیش باشم .اما همچنان نگرانم ، آخه مترسک بعدی با رنگ بنفش اومده . ما میگیم خر نمیخوایم پالون خر عوض میشه
.
.

Sunday, July 21, 2013


زوزه های مشتی گرگ و خوک، شیخ دزد لاشخور، که از قرون وسطا به قرن ما زدند میون بر، آونا که حرفاشون همیشه زرخرئبلات مفته، میخوام بگم یه چیزی، ولی یه خورده شسته رفته، میگم خفه ! روضه هاتون خریداری نداره ! رمال های حجت الفسیل خفه ! برین گم شید از این هزاره !




Monday, July 15, 2013

این عکس تاریخی را خوب به خاطر بسپارید، در آینده از آن در کتاب های تاریخ استفاده خواهد شد. عکسی از فاسدترین و بی کفایترین کابینه دولت در ۲۰۰ سال اخیر و تصویری از متوهم ترین، خود پسندترین، لجوج ترین و بی لیاقترین رهبر در ۱۰۰ سال اخیر ...




Thursday, July 11, 2013

کاکتوس ها هنگام مرگ از درون می گندند , تیغ شان دلیل زنده بودن نیست . سرنیزه دیکتاتور نیز نماد جاودانگی اش نیست !!





Wednesday, July 10, 2013

آرزو دارم 
روزی 
طناب داری 
به قدر درد دلهای مادران داغدار 
ببافم و آنچنان کنار میدان تنهای آزادی 
بارها بر دارت زنم
، تا صدای نحس مردنت
به گوش‌ لاجوردی‌ها رسد




راستی جناب ضرغامی یه مجری ماه رمضونی داشتید ...

ربنای شجریانو پخش نمیکنن چون میگن به نظام جمهوری اسلامی افتخار نمی کنه.
راستی جناب ضرغامی یه مجری ماه رمضونی داشتید (فرزاد جمشیدی) که ریش داشت و تند تند حرف میزد، اونم حرفای قشنگ قشتگ! که به نظام هم خیلی افتخار میکرد، اون کجاست؟ چند وقتیه خبری ازش نیست! شنیدم یه دختر و اغفال کرده و براش حکم شلاق هم بریدن. 

اونم اگه استعفا نداده بود کل ماه رمضون جلو چشممون بود، هرچی باشه کلی به نظام افتخار میکنه!





Monday, July 8, 2013

آقایان اصلاح طلب چرا پاسخگوی افکار عمومی نیستید؟

علت ارتباط شما با عوامل نفوذی نیروهای امنیتی در جامعه سینمای ایران مثل شریفی نیا با آن کارنامه سیاه که از نظر فساد اخلاقی و وابستگی به دست گاه‌های امنیتی و ساخت چندین فیلم توهین آمیز نسبت به جنبش سبز ( "قلاده‌های طلا"، "اخراجی‌های ۳"، "پایان نامه"، ...) شهره خاص و عام هست و علت ملاقات و مراوده شما با مفسدان اقتصادی همانند بابک زنجانی که دست در اختلاس و پولشویی دارد و در لیست سیاه سازمانهای بین المللی قرار دارد چه میباشد؟ آیا همان مقدار وقتی که برای ملاقات با شریفی نیا و بابک زنجانی گذاشته اید برای ملاقات با هنرمندان مردمی همانند رامین پرچمی و زندانیان سیاسی و آزادی خواهانی همانند نسرین ستوده و یا مادر مظلوم و داغدار ستار بهشتی بکار برده اید؟

گزارش کامل در لینک زیر:

http://sepidedam.com/13258




Sunday, July 7, 2013

18 تیـــر بی سرانجامی؟؟

هجده تیر ماه ۷۸  به راستی نقطه عطف و برگ زرین بی همتایی در تاریخ شصت ساله جنبش دانشجویی ایران می باشد. خیزشی که حاکمیت و استبداد دینی در آن توسط دانشجویانی به چالش اساسی کشیده شد که خود یا متولدین پس از انقلاب بودند یا در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷،کودکانی کم سن و سال بودند که در دوران پس از انقلاب اسلامی رشد کردند و بالطبع خواستگاه های فکریشان می بایست وامدار تفکرات حاکمیت دینی بوده باشد ولی عملا دیدیم که مطالبات آنها گرچه در ابتدا با راهپیمایی آرامی در اعتراض به طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس و همچنین اعتراض به توقیف روزنامه سلام شروع شد، اما سریعا به سمت مطالبات دموکراتیک و بعضا سکولار پیش رفت. حرکتی که در کوی دانشگاه تهران و در بین دانشجویان آغاز شده بود در طی یک هفته به سرعت گسترش پیدا نموده و همه گیر شد و توانست مقاومتی دور از انتظار بکند.
















هر چند در روزهای ابتدایی این خیزش، خواست بسیاری از دانشجویان خروج از حاکمیت نبود و هنوز اکثریت زیادی از آنها اعتماد و التزام بسیاری به اصلاح طلبی داشتند، اما با گذشت چند روز و عدم اقبال اصلاح طلبان به این خیزش و اعتقاد راسخ آنها به مقوله چانه زنی از بالا،به سرعت رنگ و بوی خواسته ها و مطالبات دانشجویان را تغییر داده و به سمت رد شدن از اردوی اصلاح طلبان کشاند.

جنبش اعتراضی ۱۸ تیر  بنا به ماهیت همه جنبش های اعتراضی دیگر نمی توانست برای طولانی مدت به شکل تظاهرات و تجمعات خیابانی و زد و خورد بین دانشجویان و مردم از یک طرف و نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها از طرف دیگر ادامه دهد و طبعا با گذشت یک هفته و با موج سرکوب ها و دستگیری ها و البته عدم حمایت موثر اصلاح طلبان و سکوت معنی دار آنها، تا حدود چشمگیری فروکش کرد، اما سرآغاز مطرح شدن مباحث، خواسته ها و شعارهایی شد که تا قبل از آن حتی فکر کردن به آنها بعید می نمود.

البته مطالبات برآورد نشده دانشجویان، اپوزوسیون، روشنفکران و توده مردم مدتها بود که در بستر جامعه از این سو به آنسو میشد، مزه مزه میشد و فرو داده میشد اما ۱۸ تیر لباس عینیت به ابراز این مطالبات برآورده نشده پوشاند.

حرکتی که انتظار می رفت با حمایت جبهه اصلاح طلبان حاکم، از شکل خواست و آرزو به شکل واقعیت تبدیل شود و یا لااقل پاره ای از آنها برآورده شوند، چیزی که نه تنها هیچگاه اتفاق نیفتاد بلکه ابزاری شد برای دستگیری ها و حبس های طولانی برای فعالین دانشجویی. جامعه دانشجویی فرزندان خود را کتک خورده، هتک حرمت شده و بی پناه در زندان ها می دید. مردم هم در میانه اخبار ضد و نقیض و سانسور خبری سردر گم و آشفته و مایوس گردیدند.



بسیاری معتقدند خیزش اعتراضی ۱۸ تیر ۷۸ به دلیل آمادگی نداشتن توده مردم و همچنین روشنفکران جامعه به گونه ای عقیم و بی نتیجه ماند.