Tuesday, October 21, 2014

امروز باران می آمد
و در میدان ها حتما چتر می فروختند
من با پنجره ای باز
تمام روز را در اتاق بودم
و فکر می کردم
به اصفهان بی زاینده رودی که
بر صورتش اسید هم پاشیده
راستی چگونه می شود که خدایی
بگوید:
ماده ات را از نر ات بپوشان-
که اینجا
برای حفظ این پوشش
و برای ترساندن زن
بر لب و
گردن و
سینه های سهیلا 
اسید پاشیدند؟
چگونه می شود؟








No comments: