Sunday, September 8, 2013

به یاد رفیق و همسنگر ابدی روزها و شبهای تنهاییم:
با تو عشق را آموختم و زندگی را
با تو اجتماع را
با تو دریافتم که عشق و آزادی جدایی ناپذیرند
با تو که سالهاست آغاز سال نو را با تو همراهم،از اولین لحظه ی سال تا آخرین لحظه اش
با تو که با شقایقت باید کفن پوشید
با فریاد زیر آب غرق باید غرق شد
با پرنده ی مهاجر در اوج آسمانه به پرواز در می آیم
با برادر جان وارث تمنای عشق و آزادی میشوم
با گل با رون زده ات باران نخورده خیس در دریا افتاده میشوم
با بوی گندم تشنه تر میشوم از بغض
با یاور همیشه مومن......
















با صدا و آوازت که استخوان را خاکستر می کند و با آن دیگر هیچ پسوند وپیشنودی برای نامت وجود ندارد و اگر هم خودت بخواهی هیگاه نتوانی که ترکمان کنی که عمقی از زندگی گشته ای و هر روز عمیق تر میشوی.
به سلامتی تو که فریاد میزنی:بر دلم داغ شقایق/از عذاب تلخ مردم...و اینگونه دردهایم با دردهایت پیوندی ابدی میخورد.
با تو که زندگی را برایم صدای توست و پیمانه ای می و سیگاری بر لب و بی تو خاموشم
به امید روزی که با سیاه مستی ای بی پایان در کنارت و با آواز شقایقت اشکهایم را به پایان برسانم و تنها آرزویم را شریک باش
تنها آرزویم برای زندگی خودم...
.
.
ج - سبــــحانی

No comments: