Monday, April 6, 2015

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، یک شب در سراسر ایران بسیاری از مردم سر به هوا شدند تا تصویر «آقا» را در ماه ببینند. هنوز هم هیچ‌کس نمی‌داند کدام سیستم خبررسانی با آن سرعت شایعه تصویر آیت‌الله خمینی در ماه را در آن حد از گستردگی پخش نمود. اما ذوق‌زدگی بسیاری از ایرانیان از ماه‌نشینی «آقا» را کسی نمی‌توانست توصیف نماید. سهم ایرانیان از «ماه آقادار»، ذوق‌زدگی بود و سهم شایعه‌سازان اصلی، سواری بر گرده ساده‌اندیشی مردم. آن روز نه فیسبوکی در کار بود نه سایر شبکه‌های اجتماعی مجازی، نقشی در آن تحمیق داشتند. اما شایعه‌سازان، در آن مورد نیز به هدف خود رسیدند و سال‌ها از ذوق‌زدگی‌های آن‌چنانی مردم بهره‌مند شدند.











سی و شش سال پس از آن فریب‌خوردگی پرهزینه، این بار عده‌ای که ظاهراً هیچ نسبتی با آن فریب‌کاران ندارند، پیشرفته‌ترین وسایل ارتباط جمعی شامل رسانه‌های مجازی را به خدمت گرفته‌اند تا «آقا»ی دیگری را «ماه‌نشین» کنند و از این راه، به مقصود خویش برسند. این بار اما چهره‌سازی به صورت آشکار انچام می‌شود و عاملان آن به کار خویش مباهات می‌کنند. عده‌ای روشنفکر، اصلاح‌طلب و مدعی مبارزه با خرافه و استبداد، در حال چهره‌سازی از کسی هستند که روابط پیچیده و غیر صادقانه در فضای سیاسی ایران، چهره واقعی او را مخفی نگه داشته است. بله دکتر محمدجواد ظریف را می‌گویم و البته به دنبال مذمت او هم نیستم. او نیز مانند رییس ظاهری خود -حسن روحانی- و سایر دست‌اندرکاران نظام اسلامی، چاره‌ای ندارد جز آن‌که نهایتاً مجری اراده تنها تصمیم‌گیر نظام باشد که‌گاه این تصمیمات برآمده از شهوات سیاسی دیکتاتور ایران است و‌ گاه ناشی از فشارهای داخلی و خارجی.
البته مزیت نسبی ظریف در مقایسه با کسانی که قبل از او بر صندلی وزارت خارجه تکیه زدند آن است که در فضایی آماده‌تر، واقعیت‌های دنیا و جایگاه حقیقی جمهوری اسلامی را برای ارباب حکومت بازگو می‌کند. او از شانس بزرگ‌تری هم برخوردار است. بلوکه شدن میلیارد‌ها دلار از پول نفت و رسیدن دست رهبر به ته جیب گشاد، چشم او را بر بسیاری از واقعیت‌ها گشوده است. کسانی هم که در سال‌های گذشته، همواره به بسته نگه داشتن چشم رهبر و تصمیم‌گیری‌های نابخردانه او کمک می‌کردند امروز کف‌گیرهایی به دست دارند که صدای خوردن آن به ته دیگ، در سراسر جهان طنین‌انداز است. آن‌ها هم مانند ارباب مستبد خود چاره‌ای ندارند جز قبول واقعیت‌های سیاسی و اقتصادی.


No comments: