Saturday, July 11, 2015

نامه دكترمجيدمنتظر به احسان عليخاني

........................................................
لذتی شهواني است در پسِ آن چهره سراسر پلاستيکي ات - وقتي از دردناک ترين وجوه زندگي يک بچه 8 ساله مي پرسي و دست محبت کثيف ات را به سرش مي کشي و دوربين ات جوراب پاره اش را نشان مي دهد و اشک هاي تمساح دروغين ات. تو حتي نمي داني بسياري از بيچارگان را که براي اجراي نمايش کثيف ات دعوت مي کني، به مجلل ترين مکاني مي بري که تا کنون نشسته اند. آخر دلال اخلاق! کودک 8 ساله اي را که مي آوري و مجسمه ترحم مي کني فردا چگونه مرد شود؟ در کوچه و محله شان فردا چگونه راه برود؟ چگونه زير خيل عظيم نگاههاي ترحم آميز سر بالا بگيرد؟ بايد به دنيا بفهماني مادر و پدرش معتاد هستند؟ بايد از مادري بپرسي بچه ات را شکنجه مي کردند؟ تا گريه کند؟ بعد بگويي مادرم گريه نکن و اشک تمساح و کلوز آپ از صورت پلاستيکي ات؟ بايد حتما جزييات دردناک زندگي کودکان کار را بپرسي؟ همان ها که به لطف تحريم ها و کساني که عرضه اداره يک نانوايي را ندارند جزء لاينفک شهر هستند و مردم هر روز از نزديک مي بينند.

اما کثيف ترين وجهه کار تو استفاده از عالم فراحسي است براي تجارت. تو تاجرِ دردي، تو از سويي در ملکوتي ترين دقايق ممکن، خيل عظيمي از روزه داران را به ترحم، دعا و ياد خدا براي سوژه اي رسانه اي مجبور مي کني و از سوي ديگر براي يک ماه دلاليِ درد، يک ميليارد دويست ميليون تومان مي گيري .
























اما شيادي تو فقط به کاسبي مقدسات ختم نمي شود، تو مردم را فريب مي دهي، تو اشاره اي به ساختارهايي که در يک دهه گذشته قرار بود نفت به سفره بياورند نمي کني، همان ساختارهايي که روزانه 30 % از سر زنجيره غذايي هر ايراني- طبق آمار مستند بانک مرکزي -کم کردند. نمونه اي تلخ را نشان مي دهي و مي گويي خدا را شکر کنيم که در اين ساختارها، خيلي قابل ترحم تر از ما نيز هستند .به بيان بهتر امثال تو بازتوليد کننده ساختارهاي موجود هستند.
وجهه ی ديگرِ کار کثیفِ تو ، غم خوراندن به مردماني است که شريان هاي شادي يکي پس از ديگري برايشان بسته مي شود. در قرني که آدمها بايد با "حکمت شادان" راه هايشان را بر گزينند و غريو شادي انسانهاي بسيار انساني را سر بدهند تو از اخلاق سخت و خشن مسيحي و قسمت و پرودگار و خواست خدا مي گويي. اخلاق مسيحي اي که متصدي واقعي بيزاري از زندگي اين جهان به نفع جهان ديگر است.
در اخلاق مسيحي نيز خدا را تنها خداي ضعيفان و رنجوران تصوير مي‌کردند. نيچه در دجال، تصور مسيحيت از خدا را اين گونه شرح مي‌دهد: "خدا " چون " خداي بيماران " ، يکي از تباه ترين تصورات درباره خداست که بشر بدان دست يافته است.

No comments: