Wednesday, May 8, 2013


تا جمهوری اسلامی هست شکنجه و زندان و اعدام هم هست. فقر و فساد و خودکامگی هم هست. جمهوری اسلامی بدون اعدام معنا و مفهومی ندارد این نظام سروپای وجودش آغشته به خون است. اگر سودای زندگی انسانی و بهتری را در سر می پرورانید اولین قدم سرنگونی جمهوری اسلامی و حذف دین از حکومت است تا این قدم را برنداریم رنگ خوشبختی و سعادت را نمی بینیم.










شعری از سیمین بهبهانی در سوگ پنج زندانی سیاسی به نام‌های فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان که توسط رژیم منفور اسلامی در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ اعدام شدند: 

بگو چگونه بنویسم یکی نه، پنج تن بودند
نه پنج، بلکه پنجاهان به خاطرات من بودند


بگو چگونه بنویسم که دار از درخت آمد
درخت آن درختانی که خود تبر شکن بودند


بگو چگونه بنویسم که چوب دارها روزی
فشرده پای آزادی به فرق هر چمن بودند


نسیم در درختستان به شاخه ها چو می پیوست
پیام هاش دست افشان به سوی مرد و زن بودند


کنون سری به هر داری شکسته گردنی دارد
که روز و روزگارانی یلان تهمتن بودند


چه پای در هوا مانده چه لال و بی صدا مانده
معطل اند این سرها که دفتری سخن بودند


مگر ببارد از ابری بر این جنازه ها اشکی
که مادران جدا مانده ز پاره های تن بودند


ز داوران بی ایمان چه جای شکوه ام کاینان
نه خصم ظلم و ظلمت ها که خصم ذوالمنن بودند



یاد این عزیزان و تمامی جانباختگان راه آزادی گرامی باد.

No comments: