Wednesday, March 13, 2013



انگار برخي آدمها فقط براي اين آفريده شده اند كه با ديدن كردار و گفتار و پندار زشت و غيرانساني شان، آدمها اميدوار شوند كه هنوز تا مرحله رذالت راه درازي در پيش است! برخي افراد مصداق "اِند رذالت" هستند و سردار محسن رضايي "پاسدار ناموس!" يكي از اين افراد است. محسن رضايي هم در مقام پدر و هم در مقام يك سياستمدار، چيزي بيشتر از زمان فرماندهي در سپاه ندارد كه در موقع رزم، به "پشت جبهه نشين" مشهور بود و در موقع بزم بعد از عملياتها به "فرمانده عاشق دوربين" معروف شده بود. محسن رضايي در مقام "پدري" اگر در قتل فرزند جوان و ناراضي خود [احمد رضايي] مشاركت نداشته، با سكوتش به قتل آن پسر بيگناه رضايت داده است.

















او به عنوان نامزد انتخاباتي هم شخصيت شكست خورده اي دارد. به حاميانش وعده داد كه از "رأي مردم" مانند ناموس خود پاسداري ميكند، اما بعد از انتخابات و اقرار و اعتراض خود او به تقلب و دستكاري در آراء، با اشاره بزرگان نظام از "ناموس" خود هم دست كشيد و خفقان گرفت! حالا اين "سردار تشنه قدرت" در نطق انتخاباتي در جمع دانشجويان «با فروتني!» از خود تمجيد كرده و گفته: "من يك ولایتی آزاده‌ام! و مقام معظم رهبری در مورد بنده توصیفاتی دارند که شاید شبیه آن وجود نداشته باشد!!" وي براي اثبات مجدد بندگي اش، ميرحسين موسوي و مهدي كروبي را "عمله هاي آمريكا" دانسته و به مردم فرمان داده "بروند و آنها را دستگير كنند"! رفتار رذيلانه او فقط براي باقي ماندن در قدرت و كسب قدرت بيشتر نيست. او براي پوشاندن دهها ضعف شخصيتي اش، بدنبال كسب قدرت است. وگرنه خودش مي داند كه حتي نوكر خوبي هم براي رهبر فرظانه (!) نخواهد بود، چه رسد كه بتواند گرهي از مشكلات باز كند. براستي اگر افرادي مثل محسن رضايي نبودند، دنيا يك چيزي كم داشت و نمي شد مفهوم "رذالت" و "حقارت" را به آساني توصيف كرد.
.
.
بابـک داد

No comments: